پذیرش یا تحمل در مواجهه با نیاز به درمان نگهدارندۀ دیالیز

  • دی ۱۴۰۱
  • دیدگاه غیر فعال شده است

در یک تقسیم‌بندی کلی، انسان‌ها با دو گونه از رویدادها مواجه هستند. یک دسته، رویدادهای خوشایند و دستۀ دیگر، رویدادهای ناخوشایند و در تقسیم‌بندی جزئی‌تر هرکدام از این دو دسته به دو دستۀ دیگر، قابل تفکیک است که عبارتند از:

  • رویدادهای خوشایندی که فرد، مستقیم یا غیرمستقیم در رخ دادن آن نقش داشته، مثلاً کسب رتبۀ عالی در کنکور بعد از تلاش زیاد؛
  • رویداد خوشایندی که فرد، هیچ نقشی در رخ دادن آن نداشته، مثل بهره‌مندی از یک استعداد هنری ذاتی یا داشتن صدای زیبا؛
  • رویداد ناخوشایندی که فرد، مستقیم یا غیرمستقیم در رخ دادن آن نقش داشته، مثلاً تصادف با اتوموبیل در حین رانندگی بدون گواهینامه؛
  • رویداد ناخوشایندی که فرد، هیچ نقشی در رخ دادن آن نداشته، مثل مرگ یک عزیز در اثر بیماری یا مبتلا شدن فرد به یک بیماری صعب‌العلاج مثل مرحلۀ نهایی نارسایی کلیوی و نیاز به درمان نگهدارندۀ دیالیز.

در میان مواردی که در بالا با ذکر مثال به آنها اشاره شد، موارد خوشایند مثل یک غذای سالم و خوشمزه، همیشه با آغوش باز، پذیرش می‌شوند و واژۀ تحمل درمورد آنها صدق نمی‌کند. به عبارتی افراد، همیشه پذیرای اتفاقات خوب و خوشایند هستند و آنچه اذعان به تحمل آن دارند، همیشه یک مورد یا اتفاق ناخوشایند است و مهم‌‌ترین دلیل این تحمل، نامطلوب بودن آن مورد یا آن اتفاق ناخوشایند برای فرد است. ذهن انسان به ‌طور نسبی در مواجهه با هر عامل ناخوشایندی ابتدا آن را انکار می‌کند یعنی واقعیت آن را زیر سؤال می‌برد و در مرحلۀ بعد از مواجهه با رویداد ناخوشایند، دچار خشم می‌شود. در مرحلۀ سوم، فرد با پرسش‌ها و درگیری‌های ذهنی، مواجه می‌شود مثلاً اینکه اصلاً چرا این اتفاق ناخوشایند صِرفاً برای او رخ داده؟ و در مرحلۀ چهارم از بابت این اتفاق، دچار غم و اندوه می‌شود که میزان این اندوه، بستگی به میزان ناخوشایندی آن اتفاق دارد.

عده‌ای از روانشناسان و روان‌درمانگران این چهار مرحله را به علاوۀ مرحلۀ پنجم که کنار آمدن با اتفاق و پذیرش آن است مشخصاً مراحل مواجهۀ یک فرد با پدیدۀ سوگ (از دست دادن یک عزیز) که از ناخوشایندترین اتفاقات است می‌دانند اما برخی دیگر از صاحب‌نظران، این مراحل را به طور نسبی برای مواجهۀ فرد با هر رویداد ناخوشایندی صادق می‌شمارند و تفاوت را تنها در سرعت گذر ذهنی و عملی فرد از این مراحل در مواجهه با اتفاقات ناخوشایند گوناگون می‌دانند.

اما ماندن فرد در هریک از چهار مرحله‌ای که ذکر شد تا پیش از رسیدن به مرحلۀ پنجم، در بردارندۀ پیامدی به نام تحمل است و این تحمل اگر در فرد، به‌صورت انکار یا خشم یا درگیری ذهنی یا اندوه شدید یا مجموعه‌ای از این احساسات، نمود کند حاکی از این است که فرد، همچنان در حالت منفی و فرسایشیِ تحمل قرار دارد.

اینکه ما برای فردی که با رویداد از دست دادن و مرگ عزیزش مواجه می‌شود یا هر کسی که اتفاق ناخوشایندی را در زندگی خود تجربه می‌کند، طلب صبر می‌کنیم، در حقیقت طلب این است که فرد در گذر زمان بتواند از این چهار مرحله، عبور کند و به مرحلۀ پنجم که همان پذیرش است برسد و در نتیجه بتواند از احساس اندوه عمیق خود به وضعیت طبیعی منتقل شود.

از تمام این توضیحات، می‌توان نتیجه گرفت که تحمل و تحمل‌کردن، اولاً احساسی کاملاً متفاوت و مقابل پذیرش است و از طرف دیگر، همان اندازه که تحمل‌کردن می‌تواند منفی، بازدارنده و مخرب باشد، پذیرش، مثبت، پیش‌برنده و سازنده است.

البته هر انسانی که سلامت روانی داشته باشد در مواجهه با یک رویداد ناخوشایند، این مراحل چهارگانه را تجربه می‌کند اما از آنها عبور کرده، سرانجام به مرحلۀ نهایی که همان پذیرش است می‌رسد تا دوباره بتواند روند طبیعی زندگی را پیش بگیرد. مراحل چهارگانۀ انکار، خشم، درگیری ذهنی یا همان چانه‌زنی و تجربۀ احساس غم در مواجهه با اتفاق ناخوشایند، قابل انکار نیست منتها فرد پذیرنده، هنگام رو‌به‌رو شدن با اتفاق ناخوشایند با سرعتی طبیعی از این مراحل عبور می‌کند و به مرحلۀ پنجم (پذیرش) می‌رسد اما فردی که در یک یا چند مرحله از این مراحل چهارگانه درجا زده و از آنها عبور نمی‌کند، محکوم به تحمل است.

برای روشن‌تر شدن تفاوت دو مفهوم تحمل و پذیرش می‌توان دو تعریف اجمالی زیر را مدنظر قرار داد:

پذیرش، عبارت است از قبول و فراتر از آن، باور واقعیت هر چیز، هرکس یا هر پدیدۀ موجود با آگاهی به جنبه‌های مثبت و منفیِ قابل درک آن و اعتقاد ذهنی و قلبی به این حقیقت که پیامد هر پدیده و اتفاقی، ترکیبی نسبی از نقاط مثبت و منفی یا نقاط ضعف و نقاط قابل بهبود است. مثلاً باور اینکه کمترین جنبۀ مثبت ناخوشایندترین اتفاقات هم، درسی است که می‌شود از آن اتفاق گرفت یا تجربه‌ای هرچند تلخ ولی مفید که به درد انتخاب مسیرهای درست‌تر در آینده می‌خورد.

اما تحمل، یعنی عدم قبول و باور واقعیت داشتن چیزی یا رفتاری یا اتفاقی که به دلیل عدم تطابق کامل آن چیز یا آن رفتار یا آن پدیده با آنچه مورد انتظار و مطلوب فرد است برایش ناخوشایند است و نیز آگاه نبودن به این حقیقت که همۀ پدیده‌های جهان، ترکیبی از جنبه‌های مثبت و منفی را درون خود دارند و در نتیجه ندیدن و درک نکردن جنبه‌های مثبت اتفاق و تمرکز صِرف بر جنبه‌های منفی که حاصلی جز ناامیدی، اندوه عمیق و در پی آن، افسردگی و ناتوانی نخواهد داشت.

پذیرش، حاصل واقع‌بینی و تحمل، نتیجۀ بدبینی است. در مواقعی که مرتکب اشتباه یا شکست می‌شویم همیشه با یکی از دو احساس زیر مواجه خواهیم بود:

  • احساس‌گناه سازنده که منجر به هوشیاری و مسئولیت‌پذیری می‌شود و این پذیرش مسئولیت باعث استفادۀ بهینه از شرایط موجود و سعی در جبران اشتباه‌ها یا کوتاهی‌ها (به شرط قابل جبران بودن) و یا تلاش در جهت تغییر موقعیت نامطلوب موجود به شرایط دلخواه، خواهد شد.
  • احساس‌گناه مخرب که باعث افسردگی، پرخاشگری، ناامیدی و سرانجام انفعال می‌شود.

حاصل نهایی احساس گناه سازنده، پذیرش و نتیجۀ احساس گناه مخرب، همواره تحملی اندوهبار خواهد بود. تحمل هم مثل هر احساس ناخوشایند دیگری دارای یک آستانۀ مشخص در هر فرد است و وقتی آستانۀ تحمل فرد به پایان برسد شروع اضمحلال روحی و چه بسا جسمیِ فرد خواهد بود.

پذیرش به معنی توافق نیست

قرار نیست که اگر اتفاق ناخوشایند یا رفتار ناخوشایندی را پذیرش کردیم لزوماً با آن موافق هم باشیم. برای مثال، ما می‌توانیم دروغگو بودن کسی یا ابتلا به یک بیماری صعب‌العلاج مثل نارسایی کلیه و نیاز به تحت درمان دیالیز قرار گرفتن را آگاهانه بپذیریم تا بتوانیم تصمیم درستی در مورد عملکرد خودمان در مواجهه با این فرد دروغگو و یا نحوۀ مقابله با این بیماری بگیریم. با پذیرش واقعیت داشتن این صفات در طرف مقابل یا وضعیت بیماری در خودمان، میزان رابطه و مرزبندی‌های خود را تنظیم کنیم و روی حرف‌های شخص دروغگو حسابی باز نکنیم و یا بهترین مسیر درمان و جلوگیری از عواقب بدتر بیماری‌مان را در پیش بگیریم. اما با تمام این احوالات، ما با رفتار این فرد یا نفس بیماری و بیمار شدن، موافقت نکرده‌ایم فقط با پذیرش این ویژگی‌ها در فرد مقابل و یا پذیرش وضعیت جسمانیِ عارض شده بر خود، بر رفتار و واکنش‌های خودمان کنترل بیشتری پیدا خواهیم کرد.

پذیرش به معنی انفعال و تسلیم نیست

پذیرش به دلیل آرامش نسبی که در فرد ایجاد می‌کند به او مجال می‌دهد تا با تفکر و تلاش برای تغییر و بهبود اوضاع، دست به اقدام و عمل بزند.

اگر ما اتفاق ناخوشایندی مثل نیازمند شدن‌مان به درمان نگهدارندۀ دیالیز، پس از ابتلا به مرحلۀ نهایی نارسایی کلیه را پذیرش کردیم به این معنا نیست که ناامید شویم و در صدد درمان نباشیم. اتفاقاً پذیرش آگاهانۀ وضعیت جدید و مطلع شدن از چند و چون روش‌های درمانی می‌تواند انگیزۀ ما را برای درمان، چندین برابر کند. این پذیرش آگاهانه است که باعث می‌شود ما برای حفظ آن میزان از سلامتی که از آن بهره‌مند هستیم و همین‌طور بهبود شرایط بیماری خود، اقدامات لازم را انجام دهیم، به ارزش زندگی خود، بیش از پیش واقف شویم و قدردان زندگی‌مان باشیم.

پذیرش، موارد زیر را به‌همراه دارد:

  • تقویت واقع‌بینیِ منجر به امید و خوش‌بینیِ سالم؛
  • اعتماد‌‌به‌‌نفس؛
  • عزت نفس؛
  • قدرت تحلیل موقعیت؛
  • تقویت توان حل مسئله؛
  • آرامش نسبی؛
  • امکان لذت بردن از نیمۀ پُر لیوانِ زندگی.

تحمل، موارد زیر را به‌همراه دارد:

  • اُفت واقع‌بینی و رشد بدبینی؛
  • استیصال و احساس ضعف درونی در برابر تغییر اوضاع نامطلوب؛
  • عدم عزت نفس؛
  • تضعیف اعتماد‌‌به‌نفس؛
  • ناتوانی در تحلیل موقعیت به دلیل غلبۀ اضطراب و استرسِ حاصل از شرایط نامطلوب؛
  • ناتوانی در حل مسئله؛
  • ناامیدی و افسردگی؛
  • سلب امکان لذت بردن از دیگر مواهب و جنبه‌های مثبت زندگی.

چطور پذیرنده باشیم

  • در مواجهه با موارد ناخوشایندی که سهمی در رخ دادن آن نداریم به‌جای گشتن به دنبال مقصر به دنبال راه حل باشیم؛
  • در مواجهه با مواردی که خودمان مستقیم یا غیرمستقیم در رخ دادن آن، نقش داشته‌ایم به‌جای محاکمه و مجازات خودمان و ماندن در احساس گناه کاذب، برای جبران یا جلوگیری از تکرار واقعه و کاهش تبعات آن، دست به اقدام و عمل بزنیم؛
  • با زاویه دیدی متفاوت، کلی‌تر و گسترده‌‎تر به موضوع نگاه کنیم؛
  • از اعضای همدل خانواده، رفیق مورد اعتماد، مشاور یا روان‌درمانگر، کمک بگیریم؛
  • از نوشتن و تحلیل مکتوب مسئله به‌جای تحلیل ذهنی صِرف، برای پیدا کردن راه حل یا روش‌های تغییر مطلوب اوضاع، بهره ببریم؛
  • مسئولیت‌پذیر باشیم و باور کنیم که هر انتخابی، پیامد خاص خودش را به دنبال دارد و ما باید مسئولیت پیامد یا پیامد‌های انتخاب‌های‌مان را بپذیریم.

سخن آخر

هر قدر آگاهی و دانش ما دربارۀ خودمان، احساسات‌مان و پدیده‌های پیرامون‌مان گسترش پیدا می‌کند، خواه‌ناخواه مسئولیت ما در برابر خودمان و دیگران نیز بیشتر و سنگین‌تر می‌شود. حالا شما با مفاهیم پذیرش و تحمل و تفاوت آنها بیشتر و بهتر آشنا هستید و دانش شما دربارۀ پیامدهای هر کدام از این دو مورد، بیشتر از قبل است. با توجه به این حقیقت که زندگی انسان، همواره آمیزه‌ای از اتفاقات خوشایند و ناخوشایند بوده و خواهد بود، انتخاب با شماست. اینکه بخواهید دچار پیامدهای مخرب تحمل باشید یا تصمیم بگیرید از مواهب پذیرش در ادامۀ مسیر زندگی خود، بهره ببرید.

نویسنده

قبلی «
بعدی »