مصاحبه با آقای دکتر سجاد سبزی، مدیریت واحد فنی و مهندسی کارخانۀ «مدیتکسیس»
سلام، با سپاس از اینکه وقتتان را در اختیار ماهنامۀ دیالیز قرار دادید، خواهش میکنم خودتان را معرفی بفرمایید.
بسماللهالرحمنالرحیم. ضمن عرض خوشآمد، خدمت شما، سجاد سبزی هستم، دکترای برق، الکترونیک و قدرت. بیش از ۹ سال است که افتخار آشنایی و خدمت در کنسرسیوم دیالیز ایران را دارم.
قبل از اینکه وارد شرکت «مِدی تِک سیس» بشوم، در مجموعۀ «گلرنگ» به عنوان رئیس فنی خط گلرنگ، فعالیت داشتم. سال ۹۲ وارد شرکت «مدیتکسیس» شدم. به عنوان سرپرست فنی سالن، جذب شدم و فعالیتم را شروع کردم. بعد از آن، رئیس فنی شدم و درحال حاضر تقریباً سه سال است که به عنوان مدیر فنی و مهندسی شرکت «مدیتکسیس» فعالیت میکنم.
با توجه به اینکه به تازگی کتابی به قلم شما به چاپ رسیده، ضمن تبریک، ممنون میشوم اگر دربارۀ این کتاب و تألیفات دیگری که داشتهاید توضیحاتی بفرمایید.
علیرغم اینکه باید ساعات زیادی در محل کار، حضور داشته باشم، هیأت مدیرۀ محترم شرکت، همیشه زمانی آزاد را برای من در نظر میگرفتند تا بتوانم فعالیتهای تحصیلی و آکادمیک خودم را ادامه بدهم. این همراهیها باعث شد که اشتیاق من برای نوشتن کتاب و تدریس، بیشتر بشود. شروع کار با آموزش در دانشگاه بود. من، علاوه بر اینکه در دانشگاه تدریس میکنم، مربی افتخاری فنی و حرفهای هستم و بسترهای آموزشی که در آنها فعالیت کردم باعث ایجاد احساس نیاز به کتابهایی شد که در صنعت کشور به آنها نیازمندیم اما تعدادشان خیلی کم است؛ مانند اولین کتابی که به چاپ رساندم با عنوان «طراحی کنترل کنندهها»ی یک و دو که درحال حاضر، خودم این کتابها را در دانشگاه، تدریس میکنم. این اولین تجربۀ من و مایۀ افتخار من است. بعد از اینکه اولین کتاب دانشگاهی را در حوزۀ طراحی، نوشتم که این طراحی مخصوص PID کنترل بود، اولین اجرائیات و اولین بازخوردش را نیز در شرکت «مدیتکسیس» اجرا کردیم و جوابهای بسیار خوبی هم گرفتیم. کنسرسیوم دیالیز ایران، خانوادۀ دوم من است و من نیاز وجود این کتابها را در کنسرسیوم، احساس کردم، کتابهایی که علاوه بر کارخانههای کنسرسیوم در صنعت کشور نیز مورد نیاز است.
به تازگی کتاب «برق صنعتی» را به همراهی دوست و همکار عزیزم آقای مهندس صمدی، قائممقامِ مدیرعامل کارخانۀ «فارمدپلاست»، نوشتم. ما در مسیر یکسالۀ نوشتن این کتاب، چالشهای بسیاری داشتیم.
درحال حاضر، سه کتاب در دست چاپ داریم، کتاب «PLC زیمنس۱۲۰۰»، کتاب «PLC لوگو» و کتاب «PLC دلتا» که بهزودی چاپ خواهند شد. واقعاً با عشق و علاقه، وارد این حیطه شدم و قصد دارم تمامی کتابها و جزوات خود را پس از انتشار به کنسرسیوم دیالیز ایران تقدیم کنم.
این چالشهایی که میفرمایید در مسیر تألیف و چاپ کتابهایتان داشتید، چالشهای شخصی بوده یا چالشهای اداری؟
خیلی از دوستان از من میپرسند: تو چطور به خانواده، زندگی و کارهای شرکت میرسی شاید باورتان نشود ولی من برای اینکه کمبود زمانی را جبران کنم، بعضی شبها فقط دو ساعت میخوابیدم. از ساعت ۸ که میرفتم خانه تا ساعت ۱۱ در خدمت خانوادهام بودم و بعد به امور دیگر میرسیدم. شایسته است اینجا از تحمل و صبر همسرم نیز تشکر کنم که با سختی اما صبورانه، همۀ این شرایط را تحمل میکرد. من، شبها با علاقه دربارۀ کتابم و تدریس، مطالعه میکردم. اولین چالش من این بود که خانواده، کار و درس، باعث میشد من از زمان خوابم بزنم و در ساعتهایی که باید میخوابیدم به دانش خودم اضافه کنم و البته به این افتخار میکنم. از بزرگان نقل شده: «روزی یک ساعت تلاش کن و بیاموز تا ده سال بعد نتیجهاش را ببینی». من از ابتدا این را سرلوحۀ کارم قرار دادم و ده سال بعد نتیجهاش را دیدم و توانستم کتابهایم را بنویسم.
تبریک دومم را عرض میکنم بابت اختراع دستگاه بُرِش «کات» و خواهش میکنم که بهطور خلاصه، این اختراع ارزشمند را معرفی بفرمایید.
در کنسرسیوم دیالیز، شعار نوگرایی و جوانگرایی همواره سرلوحۀ کار بوده است. من همیشه اشتیاق داشتم که ایدههای نویی که در ذهنم دارم را در کارخانۀ «مدیتکسیس»، اجراء کنم. دستگاه کات، دستگاهی است که نمیتوانم بگویم فقط سجاد سبزی اختراع کرده است؛ چون کل مجموعۀ «مدیتکسیس» این کار را انجام دادهاند. ازجمله، مدیریت محترم، جناب آقای مهندس اسدینژاد، سرکار خانم مهندس پویافر، جناب آقای مهندس کریمی و دیگر گروههایی که در شرکت «مدیتکسیس» هستند و ما با یکدیگر، همداستان شدیم. دستگاه کات، نیازی بود که در خط تولید «مدیتکسیس» وجود داشت. دستگاههای موجود، کاتها (بُرِشها) را خوب نمیزدند. این ایده به ذهن من رسید که از دستگاه کاتی استفاده کنیم که بتوانیم از آن بهرهبرداری بهتری داشته باشیم. دستگاه کاتی که ما ساختیم مزایای زیادی دارد؛ ازجمله اینکه سرعتش تقریباً یکو نیم برابر شده، نفرـ ساعتش کمتر شده و مهمتر از اینها کیفیت بالای بُرِش است.
مورد مهم دیگر این است که بر اساس کارهای تحقیقاتی که در حال انجام آنها روی این دستگاه هستیم ، درصورت کامل شدن، پنج تا هفت نفر، نیروی انسانی از اپراتورهای لازم برای کار با این دستگاه کم میشود و ما دستگاهی بسیار خوب با راندمان عالی و کیفیت بالا خواهیم داشت.
آیا پیش از اختراع دستگاه کات، اختراعات دیگری توسط شما و تیم فنی ـ مهندسی «مدیتکسیس» صورت گرفته؟
اولین اختراع ما دستگاه (Medi Test Dry) با نام مستعار MTD بود. دستگاه MTD تکنولوژی بسیار بهروزی بود که توانست انقلابی را در صنعت فیلتر همودیالیز در بحث خشک کردن صافی و تست آن، برای ما بهوجود بیاورد. ما درواقع دو دستگاه را با یکدیگر ترکیب کردیم، در ابعادی کوچکتر و با نصف انرژی قبل. یعنی دستگاه «درایینگ» و دستگاه «لیک تست» که مجموعاً شش متر، جا میگرفت در ترکیب دستگاه جدید MTD، فقط به سه متر، جا نیاز داشت و چهار نفر، نیروی اوپراتور هم حذف شد. یعنی به اندازۀ چهار نفر، صرفهجویی در نیروی انسانی داشتیم و مصرف انرژی نیز نصف شد. دمای مورد نیاز که حدود نَود درجه بود به پنجاه درجه کاهش پیدا کرد و راندمان کار هم خیلی بالا رفت. مثلاً درایینگهای قبلی در ۸ دقیقه، یک صافی را خشک میکردند و دستگاه جدید این کار را در دو دقیقه، انجام میداد و نهایتاً ما توانستیم خروجی بسیار بزرگ و بهصرفهای داشته باشیم. البته این نوآوری، تمام نشده و ما درحال ساختن یک دستگاه «فستدرایینگ» (خشک کنندۀ سریع) هستیم که نقطۀ عطفی خواهد بود و عملکرد بسیار بهینهای خواهد داشت. طراحی MTD، ابتدا با نرمافزارهای روز دنیا شبیهسازی و سپس ساخته شد. یعنی اول از جوابدهی، مطمئن شدیم و بعد، اقدام به ساخت کردیم که خوشبختانه سه سال است که این دستگاه، کار میکند. اولین دستگاه بهصورت سه خطه ساخته شد، بعد، شش خطه و بعد، دو دستگاه هشت خطه هم ساختیم که به خط تولید وارد شد. قبلاً شکایتهایی را از طرف مشتریان در این حوزه داشتیم که درحال حاضر تا ۶۰ درصد، کاهش پیدا کرده است.
در دستگاه دیگری به نام «سیلینگ» ـ با توجه به مطالب کتابِ طراحی کنترلکنندهها ـ سیستم «PID کنترل» را پیاده کردیم و به این ترتیب توانستیم از تعویض بیرویۀ اِلِمِنتهای مصرفی جلوگیری کنیم. ما هرسال، فقط، چیزی حول و حوش پانصد تا هفتصد میلیون تومان، المنت میخریدیم. اما حدود سه سال است که ما، المنتهای سوخته را جمعآوری و بهینهسازی کردیم که از طریق همین دستگاه، باز مورد استفاده قرار گرفت.
ما دستگاههای زیادی ساختیم مثل کپزَن، بلادکپ، دستگاه سیلینگ و غیره اما دستگاه سومی که از نظر من، دستگاه بسیار پیشرفتهای بود دستگاه «BLA ( بی اِل اِی)» بود. این دستگاه، درواقع، ترکیب سه دستگاه «بالانس»، «لیبل زنی» و «اسمبلی» یا «مونتاژ» است که هرکدام از این دستگاهها یکی، دو نفر نیرو میخواهد درحالیکه همۀ اینها شده یک دستگاه یکمتر و شصتسانتی و تنها با یک نیروی انسانی کار میکند. یک نیرو، کار بارگذاری را انجام میدهد و ضایعات آن نیز توسط روبات، به بیرون از مسیر کانوایر، منتقل میشود و مهمترین چیزی که در این دستگاه بهکار گرفته شد، ارتباط سیستم «PLC زیمنس» با سیستم نرم افزاری جامع شرکت ماست. با همکاری آقای مهندس شجاعی توانستیم پروتکلهای «زیمنس» و «زِبرا» را با هم یکپارچه کنیم.
یک دستگاه بستهبندی داریم که برای پشتیبانی نرم افزاری آن، شرکت ایتالیایی سازنده به دلیل تحریمها جوابگوی ما نبود اما با توجه به اعتماد زیاد مدیران ارشد کنسرسیوم به ما، مجوز راهاندازی و برنامهنویسی مجدد دستگاه را به خود ما دادند. میشود گفت این هم به منزلۀ یک اختراع بود چون کار یک دستگاه بسته بندی، شامل چهار، پنج مرحله است و ما همۀ این مراحل را باهم همگام کردیم و صفر تا صد آن را خودمان انجام دادیم و تمام قالبهایش را خودمان درست کردیم.
از دیگر کارهای ما، سیستم «اینترنت اشیاء» یا بهطور مخفف، «آی.او.تی» است که تمامی دادههای مرتبط با فرایندها و خط تولید را ذخیره میکند و اگر جایی، مشکلی پیدا شد، میتوانید برگردید به آن دیتاها و تمامی آنها را بررسی کنید.
لطفاً توضیح دهید که دستگاه کات، الان در کدام قسمتها استفاده میشود؟
زمانیکه در دو طرف هازینگ صافی، چسب ریخته میشود این چسبها باید به وسیلۀ قطعاتی، صاف و در اصطلاح، لبهبرداری شود و این لبهبرداری را سیستم کات باید برایش یک سطح کاملاً صاف، درنظر بگیرد و این خیلی مهم است چون اُورینگی که روی سطح صاف، قرار میگیرد زمانیکه قطعه(صافی) به دستگاه دیالیز، وصل میشود و پمپاژ خون صورت میگیرد اگر به هر علتی، نشتی داشته باشد، خون بیمار، هدر میشود. اما دستگاه کات به ما یک سطح کاملاً صاف میدهد تا ما یک پمپاژ بدون نشتی و خوب داشته باشیم.
در مسیر اختراع دستگاه کات، مؤثرترین مشوقها و مهمترین موانع شما چه مواردی بودند؟
مهمترین تشویق برای من از جایی رقم خورد که من بازدیدی کلی از بیمارستانها داشتم و وقتی بیماران دیالیزی را دیدم اشتیاق من برای خدمت، هزار برابر شد. دومین مشوق من، وجود مدیران مهربان و حامی است عزیزانی مثل آقای دکتر حاجیپور، آقای دکتر مرتضوی و آقای مهندس میاندشتی که باعث افزایش شور و شوقم برای انجام این کارها میشدند. تشویقها ما را به سمت تلاش میبرد و هر تلاشی بنا بر نیازی بود که در شرکت احساس میکردیم. اما این دغدغۀ رفع نیاز را باید کسی، پشتیبانی کند. من این پشتیبانی را دریافت کردم و باعث شد که تلاشها به نتیجه برسد. البته موانع و چالشهایی هم بود مثلاً مواجهه با سیستمهایی که گاهی محدودیتهایی ایجاد میکردند. البته ما همان محدودیتها را هم به فال نیک میگرفتیم. امیدوارم در آینده، شاهد اتحاد و همدلی هرچه بیشتر باشیم و بتوانیم اختراعات دیگری را هم در کارنامهمان داشته باشیم. البته منظورم کارنامۀ شرکت «مدیتکسیس» است. چون در پشت پردۀ همۀ این اختراعات، یک تیم پرقدرت و توانمند وجود دارد.
نظر شما دربارۀ جایگاه کشور در تولید و بالعکس، جایگاه تولید در کشور چیست؟ و بهنظر جنابعالی، چه امکانات و نیازهایی در مسیر دانش تولید، وجود دارد؟
کشور ایران از منظر تولید، یک گنج است و شاید بشود گفت که تولیدی که در ایران با وجود شرایط موجود انجام میشود شاید در هیچ کشور دیگری انجام نشود. خوشبختانه الان، تولید دارد به سمتی میرود که چیزهای بهروز دنیا در ایران ساخته میشود. من امیدوارم مسئولین، این را مد نظر قرار بدهند که جوانان ایرانی، توانمندی تولید باکیفیت در حد تولیدات خارج از ایران را دارند و میشود که مشابه همان کالاهای خارجی در ایران ساخته شود. به نظر من در این چند سال با توجه به شعارهایی که مبنی بر اهمیت دادن به تولید بیشتر داخلی داده شده، تولید در کشور، خیلی پیشرفت کرده و یکی از عمده دلایلش هم تحریمها بوده. هرچند، عدهای از دوستان معتقدند عوامل دیگری تأثیرگذار بوده مثل همافزایی مدیران. درحالیکه به نظرم همۀ این عوامل در کنار هم بر تولید بیشتر در سالهای اخیر، تأثیر داشتهاند.
بهعنوان یک استاد دانشگاه، سطح علمی جوانان را چطور ارزیابی میفرمایید؟
حضور در کنسرسیوم دیالیز ایران باعث شد که من ادامه تحصیل بدهم تا جاییکه در دانشگاه، تدریس کنم که این، هم تجربۀ خیلی ارزشمندی بود و هم مایۀ افتخار. بهنظر من، جوانهایی که در سیستم آموزشی حضور دارند، خیلی علاقهمند هستند، دوست دارند یاد بگیرند و در کشور خودشان به آنچه میخواهند برسند و من امیدوارم که بستر آموزشهای عملی بیشتر در دانشگاهها فراهم بشود و دانشجوها هم بتوانند بهترین استفاده را از این بسترها داشته باشند. درحال حاضر، هنوز آن بستر مطلوب فراهم نیست. مثلاً من واحد عملی را برای تدریس داشتم که در آن به قطعهای نیاز بود و سه سال بود که هیچ اقدامی برای نصب آن قطعه، صورت نمیگرفت. به نظرم بسترهای مناسب باید توسط متولیان امر، فراهم بشود تا جوانها به این سمت و سو کشیده بشوند. نه اینکه واحدی را پاس کنند و بعد از فارغ التحصیلی، دوباره مجبور باشند معادل عملی همان واحد را در یک کارگاه، آموزش ببینند و بگذرانند.
با سپاس از همراهیتان، در پایان اگر مطلبی هست بفرمایید
جا دارد تشکر کنم از شما و از کسانی که متولی این امر هستند و ماهنامۀ دیالیز را منتشر میکنند. خیلی خوشحال شدم که این مصاحبه را ترتیب دادید و احساس میکنم این، قدمی برای ایجاد اشتیاق در کارکنان جوان کنسرسیوم است. در آخر، تشکر ویژه از مجموعۀ کنسرسیوم دیالیز ایران که واقعاً همدل و همصدا با مهر و عشق، در کنار هم، کار میکنند و افتخار ایران و ایرانی هستند