در آخرین روزهای اسفند سال ۱۴۰۲، بشر به یک دستاورد پزشکی بزرگ و پیشرو دست پیدا کرد، پیوند کلیه از حیوان به انسان. دانشمندان دانشکدۀ پزشکیِ دانشگاه هاروارد، موفق شدند کلیۀ یک خوک که اصلاح ژنتیکی شده بود را به انسان پیوند بزنند.
گیرندۀ کلیه، یک مرد ۶۲ سالۀ مبتلا به مرحلۀ نهایی بیماری کلیوی بود که قبلاً نیز یک بار تحت پیوند کلیه از انسان، قرار گرفته بود اما عمل قبلی وی موفقیتآمیز نبود. کلیۀ خوک، توسط یک شرکت بیوتکنولوژی در ایالات متحدۀ آمریکا تحت ویرایش ژنتیکی قرار گرفته بود به این معنی که تغییرات اعمال شده در کلیۀ مذکور، موجب افزایش سازگاری آن با محیط بدن و ژن انسان و کاهش خطر ابتلا به عفونت شده بود.
اگرچه پیوند کلیه از حیوان به انسان، یک گام بزرگ تاریخی در علم پزشکی محسوب میشود اما برای بررسی موفقیت آن باید منتظر نتایج درازمدتتر این پیوند، باقی ماند.
هدف اصلی رویکرد پیوند اعضا از حیوانات به انسان، برطرف کردن مشکل کمبود اهداکنندۀ عضو است.
بیشتر اعضایی که پیوند زده میشوند، کلیه، کبد و قلب هستند و در میان تمامی اعضای پیوندی، کلیهها بیشترین سهم را دارند.
تخمین زده میشود که در سال قبل، بیش از صدهزار عمل پیوند کلیه در جهان، انجام گرفته باشد. سال گذشته در ایران نیز نزدیک به دوهزار و پانصد عمل پیوند کلیه، انجام شده است که نیمی از آنها اهدایی از اجساد مرگ مغزی و نیمی دیگر، اهدایی از افراد زنده بوده است.
برآورد میشود که تعداد افراد در صف پیوند کلیه در دنیا صدها برابر و در ایران دست کم چند برابر افرادی باشد که تحت پیوند کلیه، قرار گرفتهاند و علت طولانی شدن صفهای مذکور، عمدتاً به کمبود اهداکننده، مربوط میشود.
مشکل انتظار درازمدت در صف دریافت عضو، بهویژه درمورد بیماران قلبی و کبدی که بر خلاف بیماران کلیوی، درمان نگهدارندۀ جایگزین ندارند، بسیار ناامیدکننده است.
برای مثال در حال حاضر، بیش از صدهزار نفر در ایالات متحدۀ آمریکا در انتظار پیوند عضو هستند و هر روز ۱۷ نفر در حالی که منتظر دریافت عضو هستند، جان خود را از دست میدهند.
موفقیت پیوند اعضا از حیوان به انسان (زنوترانسپلانت) میتواند امید تازهای برای بیماران منتظر در صف پیوند اعضا باشد.
اگرچه دانشمندان از سال ۱۹۸۴ میلادی که سعی کردند جان یک نوزاد دختر را با پیوند قلب یک بابون، نجات دهند (و متأسفانه موفق نشدند) تا امروز که کلیۀ خوک را به انسان پیوند میزنند، راهی دراز را پیمودهاند اما هنوز مسائل زیادی را پیش روی دارند.
انواع خطرات عفونی و ژنتیکی برای بیماری که میزبانِ عضو اهدایی حیوان است، وجود خواهد داشت که باید در مطالعات بیشتر و تجارب وسیعتر، مورد توجه قرار گیرد.
ویرایشهای ژنتیکی حیوان اهداکنندۀ عضو نیز با فناوریهای کنونی، غالباً پرهزینه است و پرداخت مخارج آن از عهدۀ بسیاری از افراد و بیمههای سلامت آنها خارج خواهد بود.
مسائل اخلاقی در پیوند اعضا نیز همیشه یکی از موضوعات قابل بحث در این حوزه بوده است.
بنابراین و مانند هر درمان دیگری، موفقیت در اجرای موردی این روش درمانی، نباید امیدواریهای کاذب ایجاد کند و با بررسی تمامی ابعاد و جوانب باید چشماندازی صحیح و قابل دستیابی برای آن، ترسیم شود.