در کشور ما، مانند بسیاری از کشورها، انجام دیالیز خونی برای بیمارانِ دچار نارسائی کلیه، رایگان است. هزینههای درمان دیالیز که باید سه بار در هفته (۱۵۶ جلسه در سال) انجام شود، توسط سه سازمان تأمین اجتماعی، بیمۀ سلامت و بیمۀ خدمات درمانی نیروهای مسلح، پرداخت میشود.
ساز و کار این پرداختها در وزارت بهداشت، سازمان برنامه و بودجه، هیأت امناء و مانند آن، تدوین و مدیریت شده است اما با وجود این تدابیر، بیمارانِ دچار نارسائی کلیۀ پیشرفته، همچنان مشکلات زیادی دارند.
قبل از تجویز دیالیز، آزمایشهای مفصلی روی بیمار، انجام میشود که زمانبَر بوده و در بیشتر مواقع، پوشش بیمهای هم ندارند. از زمان انجام همین آزمایشها به بعد و حتی کمی قبل از آن که نارسایی مزمن کلیوی در فرد به اوج خود میرسد، بیمار، عملاً از اشتغال به کار و کسب درآمد، محروم میشود. در این میان، هزینههای فزایندۀ زندگی و نیاز بیشتر به خدمات سلامت نیز فشار سنگینی بر دوش بیماران دیالیزی و خانوادههای آنان وارد میآورد. بیمار مبتلا به مرحلۀ نهایی نارسایی کلیوی، پس از شروع دیالیز به عنوان بیمار خاص، شناخته میشود اما پیش از آن با وجود احتمال بیکاری و محرومیت از بیمه، هزینهها بر عهدۀ خود بیمار است.
مسئلۀ مهم دیگر، تغذیه است. همانطور که قبلاً در همین ماهنامه، توضیح داده شده، قبل از دیالیزی شدن و در مراحل متوسط نارسایی کلیوی، رژیم کمپروتئین برای بیمار، توصیه میشود اما پس از شروع دیالیز، رژیم غذائی به رژیمی با میزان پروتئین بالا تغییر میکند که رعایت آن، در نتیجۀ درمان، کیفیت زندگی و کاهش عوارض دیالیز، اثر بسزایی دارد. شاید تفاوت بین کشورهای جهان سوم و کشورهای توسعه یافته، از نظر طول عمر و کیفیت زندگی بیماران دیالیزی در پرتو همین مراقبتهای بین جلسات دیالیز باشد که شامل دریافت میزان مناسب پروتئین و داروها و محدودیت دریافت مایعات است. توجه داشته باشیم که برخورداری از بخش دیالیز مجهز، ماشین دیالیز کارآمد، صافی مرغوب، پرستار ماهر و پزشک فوق تخصص، اگرچه مواردی حیاتی به شمار میآیند اما برای بهبود وضعیت بیماران، کافی نیستند و تغذیۀ بیمار و اتفاقات بین جلسات دیالیز نیز اهمیت بسزائی دارند.
افزایش قیمت مواد پروتئینی نسبت به سالهای قبل، نجومی است. بهطور تقریبی، قیمت مرغ از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۳ رشدی بیش از چهار برابر داشته و این درحالی است که متوسط درآمد آحاد مردم در این بازۀ زمانی، رشدی به مراتب کمتر، داشته است. بنابراین، قدرت خرید پروتئین برای اغلب افراد، کاهش زیادی پیدا کرده که البته این موضوع برای بیمار دیالیزی به مراتب از حساسیت بالاتری نیز برخوردار است.
همچنین، بیماران برای دریافت خدمات دیگر، مانند رفتوآمد به بخش دیالیز نیز با افزایش هزینه، روبهرو هستند که این مورد نیز نسبت به یک سال گذشته، رشد محسوسی داشته است. نرخ رسمی، افزایش ۴۰ درصدی را نشان میدهد اما وسیلههای نقلیۀ اینترنتی تا ۱۰۰ درصد افزایش نرخ هم داشتهاند و این در حالی است که اتفاقاً بیماران دیالیزی در بیشتر موارد باید به جای استفاده از اتوبوس و مترو از این نوع وسائط نقلیه، استفاده کنند.
فراموش نکنیم که نزدیک به چهلهزار نفر، بیمار دیالیزی در کشور داریم که تغییرات اقتصادی مذکور، شامل حال آنان شده است.
البته درحال حاضر، بیماران دیالیزی، دارای آمار کاملاً مشخص، همراه با مشخصات کامل هویتی در بانک اطلاعاتی وزارت بهداشت، بخش مدیریت بیماریهای خاص هستند که زیرساخت بینظیری برای شناخت و سازماندهی نیازهای آنان است.
پیشنهاد نگارنده، ایجاد سبد معیشتی برای هریک از بیماران دیالیزی است که شامل ارزاق یا مکملهای مورد نیاز با مشورت متخصصین تغذیه و نفرولوژی باشد. همینطور با توجه به عدم توانایی بیماران دیالیزی برای حضور در مشارکتهای اقتصادی، باید بتوان به نوعی برای آنان کمک هزینۀ ایابوذهاب و مانند آن، ایجاد کرد تا به شکل ماهانه به آنان، پرداخت شود.
امیدواریم با کمک چنین تدابیری، بتوان فشار بحرانهای مختلف اقتصادی را برای بیماران خاص دیالیزی، تا حدی کاهش داد. ▄