در دنیاى کنونى، براى مواجهه با مشکلات و رویدادهاى تلخ به شدت نیازمند یافتن و بررسى معناى آنها هستیم.
حقیقت این است که فلسفۀ زندگى رشد است. مشکلات و رویدادها مانند قاشقى هستند که عمق وجود ما را هم مىزنند و تمام نقطه ضعفهای ما را برجسته میکنند تا شاید ما را به خودآگاهى برسانند.
متاسفانه بسیارى از ما غرق در تلۀ شادمانى و بیتوجه به فلسفۀ زندگى، حضور در این دنیا را، تنها برای بهره بردن و لذت مىدانیم و به دلیل همین نوع نگرش مشکلات آنچنان برایمان غیر منتظره قلمداد مىشوند که گاهى در مواجهه با آنها با خاک یکسان مىشویم و افسردگى و انواع بیماریهاى روانى را مهمان خود مىکنیم ،غافل از اینکه ما ارواحی هستیم که به این دنیا آمدهایم و قرار است در این کالبد خاکى انسان بودن را تجربه کرده و با کسب آگاهى از ابعاد وجودی خودمان و آنچه در این جهان مشاهده و درک مىکنیم، رشد کنیم.
در این سفر لازم است به طور مداوم به خود یادآور شویم که هدف ما خودآگاهى و خودشناسى و در نهایت درک جهان اطرافمان است و با این پیش زمینه ، هر لحظۀ زندگى، برایمان فرصتى بیبازگشت مىشود که با حضور و درک و عشق ورزى و بهره بردن از آن، زندگیمان رخت زیباى معنا مىپوشد و در کنار رشد، از این عمل هدفمند غرق لذت مىشویم و احساس رضایت و خوشبختى را براى خود به وجود مىآوریم.
ما براى این سفر و بازخورد مناسب نسبت به عوامل رشد که همان مشکلات و رویدادهاى تلخ زندگی هستند لازم است به ابزارهای مناسبی مجهز باشیم! این ابزار چیزى نیست جز خودآگاهى نسبت به سه بعد انسانى خود یعنی:
۱٫ فکر و باورهایمان
۲٫ هیجان و احساس
۳٫ رفتار و کردارمان
تا بتوانیم در زمان مقتضی با افکار کارامد به هیجاناتمان تسلط داشته و رفتار مناسب را انجام دهیم.
در واقع مشکلات مىآیند تا با تجربۀ آنها، به خودشناسى برسیم و به سمت انتخاب و آزادی عمل بیشتر، پیش رویم ولی بسیاری از ما چون این فلسفه را نمىدانیم آنقدر غرق در خود مشکل شده و دست و پا مىزنیم که در نهایت خسته و فرسوده، صورت مساله را پاک مىکنیم و به این روش مشکلات تکرارى را به زندگیمان دعوت مىکنیم، چرا که تا این رویدادهاى ناگوار ماموریت خود که همانا آگاهى و رشد ماست به انجام نرسانند، دست از سر ما بر نمىدارند!
مردم ما در ایران عزیز آنقدر تجربههاى تلخ داشتهاند که ناخواسته معنا گرا شده و عمق پیدا کردهاند و همین است که در شرایطی شبیه دوران کرونا، باز هم از یک برد فوتبال یا یک سفر کوتاه به طبیعت غرق در شادى مىشوند و زندگى را با تمام تلخىهایش در آغوش مىکشند. این حد عمق و درک جاى تقدیر دارد و نه تحقیر.
ما از مشکلاتمان طنز مىسازیم تا حجم سختى را پایین بیاوریم تا بتوانیم با فکر بازتر از پس آن بر بیاییم و از آنها گذر کنیم.
ما با تمام سختى ها و مشکلات باز دور هم جمع مىشویم و شادى مىکنیم و خوشبختى و احساس رضایت را براى خود مىسازیم.
و این اتفاقا نتیجۀ رشد ماست که به اشتباه گاهى سطحی نگرى محسوب مىشود.
ما سختىهایی را که راه چاره ندارند مىپذیریم تا بتوانیم از بقیۀ ارزشهاى زندگى بهره برده و در دل سختی معناى زندگى را بیابیم و رشد کنیم.
درود بر ملت معنا گرا و عمیق ایران زمین!