تغییر، به معنای بیرون آمدن از منطقۀ امن و وضعیت عادی به وضعیت فوقالعاده است. ترس از تغییر میتواند ما را دچار احساس فقدان، سردرگمی و دودلی میان نیاز به عمل و بیعملی کند.
زندگی سراسر تغییر است و همۀ ما تغییرات زیادی را تجربه کردهایم اما اغلب این تغییرات با کمی مقاومت روبرو بوده است. زمانی که میخواستیم وارد مدرسه شویم، احساس تنش و بر هم خوردن تعادل را داشتیم، زمانی که خواستیم وارد دانشگاه شویم، یا محل زندگی و یا شغلمان را تغییر دهیم نیز با همین احساس روبرو شده ایم. این نشان دهندۀ مقاومت طبیعی است که انسان در برابر تغییر از خود نشان میدهد.
پدیدۀ مقاومت لزوماً مقاومت در برابر خودِ تغییر نیست بلکه بیشتر مقاومت در برابر از دست دادن چیزهای با ارزش طی فرایند تغییر است و از آنجایی که این مقاومت، طبیعی و غیرقابل اجتناب است، غلبه برآن نیز دشوار به نظر میرسد.
افراد به روشهای مختلفی در برابر تغییر و تحول واکنش نشان میدهند. بعضی از افراد با ترس و واهمه نسبت به آن عکس العمل نشان میدهند، اما گروهی نیز وجود دارند که با انکار کردن، پاسخ میدهند. شاید اگر بدانیم که دلیل مقاومت در برابر تغییر و دگرگونی چیست، بتوانیم روشهای بهتری را برای کنترل آن به کار گیریم.
رفتارهای مشخصی که نشانههای واکنش به تغییر هستند عبارتند از:
• پرخاش و عصبانیت
• شعلهور شدن غیرمعمول احساسات
• بیاحساسی و رفتارهای نامطبوع
• عدم عمل به وظایف مهم
• افزایش غیبت کردن در محیط کار
• تاخیر داشتن
• عدم نشان دادن واکنش مناسب
• عدم گوش دادن و بیعلاقگی
• تلاشهای آگاهانه و موثر برای تخریب
عوامل به وجود آورندۀ ترس از تغییر
ترس از ناشناختهها
ترس از ناشناختهها باعث میشود افراد نتوانند از فرصتها استفاده کرده و در موقعیتهایی که چندان خوشایندشان نیست باقی میمانند. زیرا شرایط شناخته شدۀ نامطلوب برای آنها آشناتر از شرایط ناشناختۀ جدید است و چون شروع شرایط جدید سازگاری مجددی میطلبد، برای بسیاری افراد مشکل است.
ترس از شکست
یکی از مهمترین دلایل ترس از تغییر تجربیات تلخ گذشته است. اگر فردی در گذشته از زخمهای احساسی رنج برده باشد، ترس از تغییر برای احساس امنیت را در خود پرورش میدهد. هیچکس نمیخواهد شکست بخورد، با این حال اشتباه کردن بخشی ضروری از مسیر آزمایش و یادگیری است، ترسها به جای اینکه به رشد افراد کمک کنند، آنها را گیر میاندازند.
هر چه ترس از شکست بیشتر باشد احتمالاً اشتباههای بزرگتری نیز پیش میآید. اشتباهها بخشی از ماهیت انسانی هستند و بهتر است به آنها به چشم تجارب و یادگیری نگاه شود.
ترس از تمسخر
همۀ انسانها دوست دارند که در برابر دیگران خوب به نظر برسند. به همین خاطر گاهی به چهرهشان ماسک میزنند تا مورد تقدیر و پذیرش سایر افراد قرار بگیرند. این رویکرد غیرواقعی است و باعث میشود تا اعتماد به نفس کاهش پیدا کند، در حقیقت زمانی که به نظرات دیگران اهمیت ندهید، آزاد میشوید.
ترس از بیکفایتی
همۀ انسانها در مقطعی از زندگی این احساس را تجربه کردهاند، شاید هم خودشان را با دیگران مقایسه کردهاند، برای پذیرش تغییر نیاز به جهش دارید، با دل و جرات باشید و به خودتان اعتماد کنید.
ترس از کار اضافی
همۀ شما یک نسخۀ ایدهآل از زندگی دارید و معتقدید که کارها باید آسان باشند و قرار نیست رنج ببرید، اما رنج به صورت ذاتی بخشی از فرایند انسان بودن است. درد و شادی دو روی سکۀ زندگی هستند و از لحظۀ تولد همراهیتان میکنند، بنا براین، تجربۀ زندگی نیاز به سخت کوشی زیادی دارد.
عدم اطمینان به خود
یکی دیگر از عوامل ترس از تغییر نداشتن اعتماد به نفس و عدم اطمینان به خود است، با امتحان کردن چیزهای تازه، دانشتان بیشتر شده و چیزهای جدید یاد میگیرید که در آینده از آنها استفاده خواهید کرد و از اینکه توانستهاید در یک موقعیت دیگر هم موفق شوید، اعتماد به نفستان بالا میرود.
تنها حس کردن خود و تقلا برای تصمیم گیری
گاهی اوقات وقتی موقعیتهای دشوار در زندگی پیش میآید، احساس میکنید که تنها آدم روی زمین هستید که باید این تصمیم را بگیرید. اما آن بخش تقلا برای تصمیم گیری است که ممکن است از ادامۀ راه دلسردتان کند. به این خاطر به نفعتان است که هرچه سریعتر تصمیمتان را گرفته و کارتان را جلو ببرید.
والدین بیش از حد محافظهکار
تجربیات کودکی شما بر بزرگسالیتان بسیار تاثیرگذار خواهند بود. در نتیجه والدین بیش از حد محافظه کار شما به احتمال زیاد باعث رشد ترس از تغییر در شما خواهند شد.
حساسیت بیش از حد
حساسیت بیش از حد همیشه با ترس از تغییر همراه است. در واقع حساسیت بیش از حد باعث میشود فرد نتواند نتایج حاصل از یک عمل نامطمین را تحمل کند.
فرار از مسوولیت تصمیم گیری
بعضی افراد وقتی در مقابل موقعیتهای چالش برانگیز زندگی قرار میگیرند، به جای آنکه بر اساس نیازهای شخصی خود تصمیم گیری کنند، دائماً از دیگران نظرخواهی میکنند. البته باید توجه داشت که قصد آنها از این نظرخواهی جمع آوری اطلاعات برای تصمیم گیری نیست، بلکه میخواهند نظر یک فرد را در جهت تصمیم گیریهای خود به کار ببندند و بدین ترتیب مسوولیت پیامدهای تصمیم گیری را به دوش دیگران بیندازند. این افراد به سبب ترس از پیامدهای انتخاب خود، یا دائماً تصمیم گیری را به عقب میاندازند یا کاملاً تسلیم نظر دیگران میشوند. که در هر حالت، این افراد موقعیت شناخته شدۀ فعلی را حتی اگر نامناسب باشد به موقعیت جدید و ناشناخته ترجیح میدهند.
راههای مقابله با ترس از تغییر
شرایط را بپذیرید ولی از آن کنارهگیری نکنید: در مواجه با تغییر، اول موقعیتی که در آن هستید را بپذیرید، البته منظوراز قبول تغییراین نیست که منفعل باشید ومانند یک قربانی رفتار کنید، پذیرش تغییر نیاز به شجاعت، عزم و صداقت دارد، پذیرش به این معنی است که زندگی و تغییراتش در جهت رشد و شکوفاییتان فعالیت میکنند حتی اگر در آن لحظه نتوانید این منافع را به درستی درک کنید.
شکست را به عنوان نقطه قوت ببینید: شاید بزرگترین ترس همه در زندگی، ترس از شکست باشد. تنها راه برای جلوگیری از شکست خوردن این است که دست روی دست بگذارید و هیچ کاری نکنید؛ که در این صورت شما به عنوان یک تماشاگر زندگی میکنید نه انسانی با شخصیت اصلی و مستقل، اشتباه کردن و شکست خوردن بخشی از روند یادگیری است وقتی اشتباه میکنید، یاد میگیرید که خودتان را اصلاح کرده و بهبود ببخشید. از شکست نهراسید. از این بترسید که سال دیگر هم همین جایی که الان هستید باشید.
هرموفقیت کوچک را جشن بگیرید: اگر هر روز موفقیتهای خیلی کوچک و جزیی خود را جشن بگیرید، همیشه انگیزهتان برای ادامۀ مسیر (تغییرات) افزایش مییابد. این تمرین را امتحان کنید، در دفترچۀ خاطراتتان هر روز یک موفقیت بزرگ یا کوچک را یادداشت کنید (این موفقیتها نباید فقط به کار یا شغلتان مربوط باشند). ممکن است که شما یک غذای خوشمزه پخته باشید، به یک فرد غریبه کمک کردهاید یا به درد و دل دوستتان گوش کردید و… پس از اینکه موفقیت خود را نوشتید، راهی برای جشن گرفتن آن پیدا کنید و در این زمینه تا میتوانید خلاق باشید.
هدفهای بزرگ را به هدفهای کوچکتر تقسیم کنید: باید اهدافتان را به هدفهای کوچک تقسیم کنید. اگر این هدفها خیلی زیاد شدند احتمالا باید کمی جمع و جورشان کنید، جمع و جورکردن اهداف باعث میشود که این روند قابل مدیریتتر باشد. این کار همچنین به شما کمک میکند تا متوجه پیشرفتهایتان شوید و احساس رضایت و انگیزۀ بیشتری پیدا کنید.
صبور باشید: گاهی اوقات مجبورید در زندگی بارها و بارها یک درس را تکرار کنید تا در امتحان زندگی موفق شوید. برای رسیدن به این نتیجه باید صبور باشید، بیتاب بودن در چنین مواقعی یک واکنش است ولی صبر پاسخی است که به شرایط میدهید.
دیدگاه واضحی از تغییر داشته باشید: باید دید واضحی از اینکه بعد از مواجه شدن با تغییر چه میخواهید، داشته باشید. آنچه که به دست میآورید و همینطور آنچه که به دست نیاورده یا حتی از دست میدهید را در ذهنتان مجسم کنید. به بیان دیگر باید خودتان را در آینده تصور کنید. اگر این تغییرات را اعمال کنید زندگیتان چطور خواهد بود؟ این کار واقعاً میتواند به شما انگیزه بدهد.
به دنبال تغییراتی باشید که هویتتان را تقویت میکنند نه انکار: هویتتان چیزی است که در تغییر کردن بسیار مهم است. بعضی وقتها نسبت به تغییراتی در زندگیتان تمایل ندارید چرا که این تغییرات اصلاً شبیه شما نیستند؛ دراصل گاهی وقتها حس میکنید بعضی تغییرات خلاف آن چیزی که شما هستید هستند، اگر بنا را بر این بگذارید که تغییر کردنتان برای راضی کردن دیگری باشد به احتمال زیاد شکست خواهید خورد.
اطلاعاتتان را در زمینههای مختلف بالا ببرید: یکی از شایعترین دلایل ترس از تغییر نداشتن دانش کافی در سفر زندگی است، هر چه از اطلاعات و دانستنیهای بیشتری برخوردار باشید، فرصتهای بهتر و حق انتخابهای بیشتری را پیشرو دارید.
مراقب سلامتیتان باشید: زمانی که بیمار یا بسیار خسته هستید محتاطتر میشوید و به سختی ریسک میکنید. مراقب سلامتیتان باشید تصمیمات مهم را به زمانی موکول کنید که انرژی کافی دارید و از صحت و سلامت برخوردارید
در مورد تغییر تحقیق کنید: درحالیکه تغییر در زندگی شخصی و شغلی میتواند مثل یک تغییر عقیده بزرگ و اساسی برای شما باشد شما میتوانید با تحقیقاتی که در این زمینه انجام میدهید ارتفاع سطح تغییر را کاهش دهید و در جای امنتری بایستید.
به گذشته و آینده فکر نکنید: زمانی که نسبت به تغییر اعتماد به نفس ندارید و میترسید، به این معنی است که در زمان حال زندگی نمیکنید. در واقع زمانی که احساس تنش و اضطراب دارید در زمان گذشته یا آینده زندگی میکنید. اگر در گذشته زندگی میکنید معمولاً مدام به خودتان اشتباههای قبلی را یادآوری میکنید. شما مدام نگران تکرار این اشتباهها هستید و این مساله ادامۀ مسیر را برای شما سخت میکند. از سوی دیگر اگر بیش از حد به آینده فکر کنید از نتایج کارهایی که در زمان حال انجام میدهید غافل خواهید شد.
کلام آخر
در زندگی هیچ یقین یا تضمینی وجود ندارد، اما اگر تنها یک چیز برای همه ثابت باشد، این است که همه چیز تغییر میکنند، تمامی چیزهای پیرامون ما مثل آدمها، احساسات یا مکانها به طور مداوم در حال تغییر و دگرگونی هستند. این امر کاملاً طبیعی است با این حال تغییر میتواند ترسناک باشد و گاهی ما همه کاری میکنیم تا از آن و ورودش به زندگیمان جلوگیری کنیم چون در مواجه با آن نمیدانیم چه کار باید انجام دهیم.
فکر ایجاد تغییر در زندگی ممکن است بسیار استرس آور باشد، اما اگر مایل هستیم بر سرنوشت خود مسلط باشیم باید تحمل تغییر را داشته باشیم. در غیر این صورت ناگزیریم به کمتر از چیزی که در تصور داریم قناعت کنیم.
گاهی اوقات هم احساس میکنیم که یک یا چند بخش از زندگیمان نیاز به تغییر دارد ولی نمیدانیم از کجا تغییر را شروع کنیم. اگر میخواهید در زندگی بهترین تغییرات برایتان رخ دهد، باید تغییر را به عنوان بخشی طبیعی از تکامل خود بپذیرید و برای آن اماده شوید.
ما از تغییر میترسیم چون نمیتوانیم نتیجهاش را پیشبینی کنیم و عدم امکان پیشبینی نتیجه باعث میشود همواره بخواهیم دریک وضعیت ساکن و بدون دگرگونی باقی بمانیم.
به تغییر به چشم مجازات نگاه نکنید. تغییر فرصتی برای رشد، بهبود و یادگیری چیزهای جدید است. با هر تغییر از خودتان بپرسید در این وضعیت چه چیز جدیدی یاد گرفتم که زندگیام را کاملتر میکند؟
اینها فقط یک سری از راهکارهای غلبه بر مقاومت در برابر تغییر بودند. در این زمینه مهمترین نکته این است که خودتان هم به تغییری که میخواهید اعمال کنید علاقه و تمایل داشته باشید. انسانها معمولاً میتوانند به خواستهها و تمایلاتشان شکل بدهند. این نقطۀ خوبی برای شروع است باید از خودتان بپرسید که چه چیزی را واقعا خواسته و برای به دست آوردن آن تا کجا پیش خواهید رفت، تنها راه حذف این ترس، حفظ آرامش و رفتن به استقبال ناشناختههاست. پس از این به بعد سعی کنید به جای هراس از تغییر روی راهکارهای ذکر شده، تمرکز کنید.
چرا که پیشگیری از تغییر غیرممکن است و به قول معروف «تنها ثابت زندگی، تغییر است».